۱۳۸۷ آذر ۶, چهارشنبه

خاطرات شیرین از مقام معظم رهبری



خاطرات شیرین از مقام معظم رهبری







* حضرت آيت الله جوادي آملي ( زيد عزه ) مي فرمايد:

[يک روز مهمان مقام معظم رهبري بودم . سفره را که گستردند ، فرزند ايشان آقا مصطفي نيز نشسته بـود . آيت اله خامنه اي به وي نگاهي کردند و فرمودند : « پاشو برو ! » من خدمت ايشان عرض کردم : اجازه بفرماييد آقازاده هم باشند ؛ من از او خواستم که با هم باشيم . آقا فرمودند : « ايـن غـذا مـال بيـت المال است ، شما هم مهمان بيت المال هستيد . براي بچه ها جايز نيست که بر سر اين سفره بنشينند . آنها به منزل بروند و از غذاي خانه بخورند » من در آن لحظه فهميدم که خداوند چرا اين همه عزت به حضرت آقا داده است].





* رعايت حقوق در صف نانوايي:

[ يکي از همسايگان رهبر عزيز ما در مشهد تعريف مي کرد : چند سال قبل از پيروزي انقلاب اسلامي بود ، رهبر ما در حال مبارزه با رژيم شاه بودند . مأموران شاه ، همه جا به دنبال ايشان بودند و هر لحظه امکان داشت که دستگير شوند . يک روز که من براي خريد نان در صف ايستاده بودم ايشان هم آمدند و در صف ايستادند . ميان من و ايشان دو نفر فاصله بود . من بعد از سلام و احوالپرسي گفتم : حاج آقا ! چند تا نان مي خواهيد ؟ اجازه بدهيد برايتان بگيرم . ايشان با فروتني فرمودند : « چون بين من و شما دو نفر در صف هستند . من خودم نان مي گيرم تا حق اين دو نفر از بين نرود».]




* غذاي سفره ي مهماني:

[حضرت آيت اله مصباح يزدي (دام ظله ) مي فرمايد : ما به منزل مقام معظم رهبري زياد رفته ايم و غذا خورده ايم . تا به حال من نديم که بر سر سفره ي مهماني ايشان ، بيش از يک نوع خورش گذاشته شـود].




* يک اُملت ساده:

[سردار سرلشکر رحيم صفوي مي گويد : يک روز که در منزل مقام معظم رهبري در خدمت ايشان بودم ، بحث مان قدري به طول انجاميد و نزديک مغرب شد . پس از نماز معظم له رو به من کردند:

« آقا رحيم ! شام را مهمان ما باشيد » . بنده در عين حال که اين را توفيقي مي دانستم ، خدمتشان عرض کردم : اسباب زحمت مي شود . مقام معظم رهبري فرمودند:
«نه بمانيد هر چه هست با هم مي خوريم».
وقتي که سفره را پهن کردند و شام را آوردند ، ديدم غذاي ايشان و خانواده شان ، چيزي جز املت ساده نيست . من نيز بر آن سفره ميهمان بودم و مقداري از همان غذاي ساده را خوردم.]






* ورزش ، دليل عدم خستگي:

[ حاج آقا رحيميان درباره ي علاقه شديد رهبر به خانواده هاي شهدا مي گويد:

در ماه مبارک رمضان ، قبل از غروب آفتاب ، آقا با خانواده هاي شهدا ديدار داشتند . اين ملاقات بيش از دو ساعت طول کشيد و در تمام اين مدت ، مقام معظم رهبري روي پا ايستاده بودند.

با اين که برنامه هاي روزانه ، آقا را خسته کرده بود و روزه ماه مبارک ، آن هم نزديک غروب ، معمولاً ضعف در بدن ايجاد مي کند ، محبت آقا به خانواده هاي شهداء کم نمي شد و ايشان ، ايستاده به درد دل آنان گوش مي دادند . اين نوع برخورد ، نشان از علاقه ي بسيار شديد آقا به خانواده هاي شهدا است . همه ، افطار را مهمان آقا بودند . من در کنار سفره ، به معظم له گفتم : شما که اين طوري مي ايستيد و به درد دلها گوش مي دهيد ، خسته نمي شويد ؟
آقا فرمودند : نه ! من چون ورزش مي کنـم ، خستـه نمي شوم.]






* درسي از ساده زيستي:

[ حضرت آيت الله سيد محمود شاهرودي درباره ي ساده زيستي رهبر عزيز مي فرمايد : يک روز کـه معظـم له مرا به کتابخانه ي خود دعوت کردند ، من در آن جام ميز بسيار ساده و قديمي ديدم که در کنار آن يک صندلي کهنه هم بود . آن ميز و صندلي مربوط به قبل از پيروزي انقلاب اسلامي بود . مقام معظم رهبري در کتابخانه ي ساده ي خود ، هنوز از همان ميز و صندلي استفاده مي کنند و اين حاکي از ساده زيستي ايشان است].








بن مایه:

http://bavelayat.parsiblog.com/576124.htm



و با سپاس از تارنمای اَمرداد
Amordad.
ನೆಟ್

۱ نظر:

ناشناس گفت...

درود حامد جان
وبلاگت رو پیوند کردم
موفق باشی
دوست عزیزم
پاینده ایران