روز 30 فروردین ماه را به نام روز آزمایشگاهیان و روز بزرگداشت جرجانی نامگذاری كردهاند. یعنی روز اسماعیل جرجانی پزشك، آزمایشگر و پژوهندهی بزرگ ایرانی. شاید برای بزرگداشت نابغه و تیزهوشی كه تنها یكی از دانشهایش پزشكی بوده و در فقه، حدیث، عرفان و ادبیات پارسی نیز سرآمد روزگار بوده، تازه پس از 70 سالگی بزرگترین فرهنگنامهی روزگار خویش را نوشته، بسیای از بیماریها را برای نخستین بار توصیف كرده، روشهای آزمایشگاهی نوینی در آن زمان برای تشخیص بیماریها ابداع كرده و با كتابش زبان علمی فارسی را جان دوبارهای بخشیده است؛ این كمترین كار باشد
زندگینامه
قرن پنجم هجری اوج شكوفایی فلسفه اسلامی بود। در سایهی آرامش و قدرتی كه دولت سلجوقیان و وزیر بزرگ آن دولت خواجه نظامالملك توسی به وجود آورده بود و با از بین رفتن تعصبات شدید و نیز كاهش قدرت خلفای ضد ایرانی و فارسی ستیز بغداد، گرایش به علوم عقلی رواج یافته بود؛ البته علوم عملی به آن چه كه ابن سینا و دیگران آموزش داده بودند منحصر بود. به نظر میرسید پزشكی ایرانی به نهایت خود رسیده و دیگر جای پیشرفتی ندارد و البته چنین بود اگر آن مرد نیامده بود.
نام كامل این مرد كه خیلی زود زبانزد آن روزگار شد، سید اسماعیل پسر حسن بود كه در گرگان (یا به تلفظ آن روزگار جرجان) زاده شد।
كنیهاش ابوابراهیم بود و لقبهایش شرفالدین و زینالدین। با این حال همه به نام جرجانی او را میشناختند।
تاریخ تولد تاریخ پزشكی ایران دارد، بر خلاف پزشكان مهم دیگر هیچ حكایت و افسانهای از زندگی او ساخته نشده، بلكه اطلاعات زندگینامهای هم دربارهی او بسیار كم است।
این قدر هست كه جرجانی طب را نزد عبدالرحمان ابن ابی صادق آموخت।
عبدالرحمان پسر ابیصادق، از شاگردان ابن سینا بود كه به خاطر مهارتش در تشریح و نیز ترجمههایی كه از كتابهای یونانی جالینوس داشت، به بقراط ثانی معروف بود। او پزشك كارآزمودهای بود كه پیدرپی از سوی پادشاهان فراخوانده میشد؛ ولی او همانند همهی ایرانیان آزادمرد هیچگاه به دربار آنانکه ستمکار بودند نرفت و در پاسخ هدایای گرانبهای سلطان مسعود غزنوی گفت: دانش خرید و فروخت نمیشود। مرا نیازی به پذیرفتن این اموال نیست.
عجم زنده كردم بدین پارسی
سال 504 هجری، وقتی اسماعیل جرجانی وارد خوارزم شد، مردی هفتاد ساله بود و در اوج شهرت। قطبالدین محمد، تازه دولت خوارزمشاهیان را بنیان گذاشته بود و برای تقویت دولتش دانشمندان و هنرمندان را از سرتاسر ایران به دربار خود فرا میخواند. پس به محض رسیدن جرجانی به خوارزم، او را بزرگ داشتند و ماهیانهای هزار دیناری برایش مقرر كردند. جرجانی كتابهایش را در همین دورهی پركار نوشت، و به نام پادشاه خوارزم.
او پنج كتاب نوشت كه گرانسنگترین آنها ذخیرهی خوارزمشاهی است. اهمیت این كتاب نه تنها در نوشتههای پژوهشگرانهی آن است كه با بیانی قاطع، فشرده و قابل فهم، سراسر دانش پزشكی آن روزگار را یك جا گرد میآورد، بلكه بیشتر در زبانی است كه به آن نوشته شده است.
كتاب ذخیره 10 بخش دارد:
فیزیولوژی و تشریح
آسیبشناسی عمومی و فیزیولوژی دوران كودكی
بهداشت عمومی و محیط زیست
تشخیص و پیشآگهی بیماریها
تب
بیماریهای داخلی و مامایی
جراحی، ارتوپدی و شكستهبندی
بهداشت شخصی و آرایش
زهرشناسی و پادزهر
داروشناسی
جرجانی را میتوان دنبالهرو برزویهی طبیب، پزشك بزرگ ایرانی در روزگار ساسانیان دانست। او همان خدمتی را كه دانشمندان پیشین (فردوسی به تاریخ ایران و سهروردی به عرفان ایران) به زبان پارسی كردند، به فرهنگ فارسی كرد.وی با تألیف این دانشنامهی پزشكی بزرگ، تواناییهای فراوان زبان فارسی را برای نگارش متون علمی نشان داد. تا پیش از جرجانی، تنها چهار یا پنج جزوهی كوچك به زبان فارسی نوشته شده بود، اما عبارات و اصطلاحاتی كه او از كتب عربی رازی و ابن سینا برگرفت، بعدها پایهای برای استفادهی نویسندگان بعدی در زبان علمی فارسی شد.
علامه دهخدا كه خود با نگارش واژهنامه خدمتی بزرگ به زبان فارسی كرده، دربارهی ارزش ادبی كارهای جرجانی و نیز خدمت او به فارسی چنین نوشته است: ذخیره از لحاظ ادب، شاهكاری بینظیر در نثر فارسی است.
پس از كتاب حاوی رازی و قانون پورسینا، ذخیرهی خوارزمشاهی بیشتر از هر كتاب پزشكی دیگری در تمدن اسلامی، ایرانی و جهانی مورد مراجعه و اقتباس قرار گرفت و به همان سرعتی كه كتاب قانون توانسته بود، به شهرت و محبوبیت رسید।
سرانجام وی به شهر مرو رفت و در همانجا درگذشت؛ در سال 535 هجری و در سن 95 سالگی؛ گفتهاند تا زمان مرگ سالم و قوی بود।
تأثیری كه جرجانی بر پزشكی اسلامی گذاشت، فارسی كردن آن و سادهتر كردن آموزش پزشكی بود. دربارهی جرجانی گفتهاند: او سنت پزشكی ایران باستان را زنده كرد. و نیز گفتهاند: او دانشنامهی متحركی بود كه یك دائرهالمعارف پزشكی از خود به جای گذاشت
با سپاس از تارنمای آریوبرزن
نگارنده: پیشاهنگ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر